برای من به طور معمول، مبارزه با موارد عدم تساوی حقوق زنان، از هرنوع که باشد، بر دیگری ارجحیت یا فوریت ندارد، مگر در یک مورد که سخت زنستیز، بیرحمانه و خطرناکتر از سایر موارد است و آن، عقبگرد از حق زن برای سقط جنین است.
این یک دغدغه جهانی است که در آن احزاب راستگرا در کشورهایی مثل اسپانیا، لهستان و اکوادور اخیراً در تلاش برای پیشی گرفتن از هم در محروم کردن قانونی زن از مالکیت بدنش هستند. اما، این ایالات متحده است که پرچمدار این حرکت است.
از آنجا که این مسئله برای بسیاری از زنان اهمیتی حیاتی دارد، میتوانم درک کنم چرا آلیسا میلانو، در تب و تاب آن، چنین به خطا رفته است.
توئیت فاجعه بار او در واکنش به لایحهای منتشر شد که به گونهای نامطبوع، لایحه «تپش قلب» نامگذاری شده است. این لایحه که هفته گذشته به تصویب ایالت جورجیای (آمریکا) رسید، سقط جنین را پس از گذشت هفته ششم بارداری منع میکند. این مدت زمانی است که در طول آن بسیاری از زنان حتی متوجه نمیشوند که حامله هستند. اگر زنی در تجاوز از این محدوده، اقدام به سقط جنین کند، قانون میتواند او را به حبس ابد محکوم کند. میلانو شوی تلویزیونی خود «سیری ناپذیر» را در شبکه «نت فلیکس» در ایالت جورجیا فیلم برداری میکند و به همین دلیل با ایالتی که به شکلی چنین خطرناک به زن خیانت کرده است، پیوندهای شخصی دارد.
راه حل او، اما، اشتباه محض بود. میلانو در توئیتی که روز شنبه فرستاد، از زنان ایالت جورجیا خواست تا دست به اعتصاب سکس زده و تا هنگامی که اختیار بدنهایشان به آنها پس داده نشده، از هم آغوشی با مرد خودداری کنند.
توئیت میلانو تقریبا بلافاصله با واکنش منفی زنان روبرو شد که گفتند از هم آغوشی با مرد لذت میبرند، و اینکه مشکل میتوان از آنها انتظار داشت از انجام کاری که دوست دارند، به خاطر اعتراض به امری که برآنها تحمیل شده، خودداری کنند. مثل این است که متعصبان مذهبی بخواهند واژنهای ما را کنترل کنند و رحمهایمان در این میان پیروز شوند.
در این میان، اما، میلانو بی توجه به انتقادات، همچنان بر عقیدهاش پافشاری میکند:«ما پیش از بارداری، قدرت انتخاب داریم. من گزینهام را عملی میکنم. این روزها هم آغوشی با مرد بسیار خطرناک است. بسیار مراقب باشید؛ سکس برای زن سخت خطرناک است.»
البته درست است که زنانی که با مرد هم آغوشی نمیکنند، احتمالا به سقط جنین هم نیاز ندارند. اما میلانو راه حلی عملی به زنستیزها در کنگره (آمریکا) که میخواهند ما را مجبور به تولید مثل کنند، نشان نمیدهد. آنچه میگوید این است که خودداری زنان از هم آغوشی، نوعی اعتراض شبیه به اعتصاب کارگران برای دستمزد بیشتر و شرایط کار بهتر است، و این که اگر پاداش لازم به آنها داده نشود، دست از کار کشیده و برای تغییر فشار خواهند آورد زیرا با همبستگی، قدرت چانه زنی آنها بیشتر میشود.
این، موردی نیست که اتحاد نتیجهای مؤثر به بار بیاورد. زنان در صدد دستیابی به قدرت اتحادیههای کارگری در دهه هفتاد نیستند، به همان گونه که نمیتوان «لایسیسترا» ( پرچمدار نهضت زنان در نمایشنامه آریستوفونی یونان باستان که در آن زنان شهر برای متقاعد کردن مردانشان به خاتمه جنگ، دست به اعتصاب همآغوشی زدند) را دوباره زنده کرد. چنین پیشنهادی نه تنها منحرف کننده بلکه خطرناک است.
فلسفه میلانو این احتمال را مد نظر قرار نمیدهد که زن می تواند به تنهایی از سکس لذت ببرد: نکتهای که فمینیستها تا چندی پیش در تلاش بودند تا در مجامع اجتماعی و پزشکی به رسمیت شناخته شود. (وجود کلیتوریس زن تا سال ۱۹۹۸ عملا از آناتومی زنها حذف شده بود).
زنان هنوز هم در دفاع از آناتومی بدنشان، رضایت در همآغوشی با مرد و لذت از آن تلاش میکنند. آنها دائما بر اساس جاذبه جنسیشان برای مردها قضاوت میشوند. این نظریه که تمام قدرت زن در زنیت و جاذبه جنسیاش نهفته، یکی از فراگیرترین معضلات جامعه مرد سالار است: و این درست همان چیزی است که میلانو آن را ترغیب میکند.
او، همچنین، این واقعیت را نادیده میگیرد که قوانین ضد سقط جنین همه زنان را در بر میگیرد از جمله همجنسگرایان، زنانی که بدون دخول مرد هم آغوشی میکنند، دختران جوانی که به سن بارداری نرسیدهاند، زنان یائسه، زنانی که تغییر جنسیت دادهاند و زنانی که به هر دلیل قادر به باردار شدن نیستند.
میلانو روسپیان را هم ندیده میگیرد که اگر دست به اعتصاب سکس بزنند، قادر به اداره زندگیشان نیستند؛ و نیز زنانی که در رابطه خشونت بار با مردانی هستند که با پاسخ منفی به آنها، جانشان به خطر میافتد. تا زمانی که در چارچوبی قرار داریم که به مرد این اختیار را میدهد که زن را مجبور به تمکین کند، چه مستقیم و چه غیر مستقیم، در خطرهستیم.
از همه مهمتر، نظریه اعتصاب زن برای هم آغوشی، به موضع مخالفان سقط جنین نزدیک میشود که آموزش برای خودداری از هم آغوشی را (که میدانیم مؤثر نیست) تجویز کرده و ادعا میکنند اگر زنان برای لذت بردن هم آغوشی نکنند، سقط جنین هم لازم نخواهد بود.
اگر بپذیریم که زن آن قدرتی را دارد که از سقط جنین اجتناب کند، طبیعتاً به این نتیجه میرسیم که آن گروه از زنان که به سقط جنین متوسل میشوند، مسئول بیاحتیاطی خود بوده و باید مجازات شوند.
برخی زنان در نتیجه تجاوز جنسی باردار میشوند، یا اینکه کاندوم مردشان تصادفا پاره میشود، یا آنقدر تحت تاثیر الکل هستند که رعایت احتیاط را نمیکنند. هیچ کدام از این زنان بیش از دیگری مستحق توسل به سقط جنین نیست، اما میلانو این واقعیت را در کل نادیده گرفته و فرض را بر این قرار میدهد که تجربه هر زنی در محدوده زندگی خودش شکل میگیرد. در نتیجه این طرز فکر، آن گروه از زنانی که در موضع ضعیفتری قرار دارند، باید به تنهایی به مشکلشان برسند تنها به دلیل آن که یک فمینیست سرشناس گفته اگر زنها پایشان را ببندند، در گرفتاری نخواهند بود.
مشکل میتوان گفت آیا میلانو حقیقتاً معتقد است که اعتصاب هم آغوشی مؤثر است یا تنها میخواهد نظریهای را مطرح کند. اگر تنها به فکر طرح نظریه است، تجربیات بسیاری در سراسر جهان، به برخورد ما به اندامهای تولید مثل زن اثر میگذارد. نظریه مورد پسند من این است که در مقابل هر بارداری ناخواسته، مردی که اسپرمش را فشانده، باید عقیم شود – عملی که به مراتب کم خطرتر از زایمان است.
اگر تصور میکنید غیر منصفانه است که مردها از حقوق خود برای استفاده از اندامهای جنسیشان و تولید مثل در هر زمانی که مایلند، بگذرند، درست فکر کردهاید. وازکتومی بهترین راه برای کاهش موارد سقط جنین است اگر هدف حقیقتاً این باشد.
در چنین دنیای پرجمعیتی، این میتواند در مقابل زنانی که با بارداری ناخواسته، به خود، مردها، خدمات پزشکی، محیط زیست و جنین لطمه میزنند، به جوامع کمک کند.
اما تا زمانی که مردها بر مسند قدرت نشستهاند، بدن زن همواره به عنوان ابزاری برای لذت و کنترل مرد است که بتواند به میل خود، آن را دور هم بیندازد.
من میلانو را برای استفاده از موقعیت برای مطرح کردن این مسئله تحسین میکنم، اما خطرناک است که شخصی با اهمیت اجتماعی، بدون فکر چنین بیانیههایی صادر کند. نمیخواهیم جوانانی که او را نمونه قرار میدهند با این تفکر بزرگ شوند که سکس یک معامله است و اجتناب از آن برای زن، تنها راه رسیدن به تساوی، و شکست در آن یک شکست اخلاقی است! این ملعبه دست کسانی میشود که باید با آنها مبارزه کنیم.
© The Independent